قبل از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاعران «نوپرداز» – به اصطلاح آن روز – یک مشت جوان آس و پاس جویای نام بودند که شاگردان پیرمرد مازندرانی خلوضعی با اسم عوضی «نیما یوشیج» محسوب میشدند، و در میزان سواد ادبی و صلاحیت و حرمت اجتماعیشان جای حرف بود. چند سال بعد از ۲۸ مرداد اینها نمایندگان وجدان اجتماعی بودند، یا سخنگویان شکست و اعتراض بودند.
نجف دریابندری، در گفتگو با سیروس علینژاد و فرج سرکوهی و مسعود خیام، مجلّهٔ آدینه، شمارهٔ ۳۷، ص. ۲۰-۲۱
بهتر است برای شروع به تعریف شعر نو بپردازم :
شعر نو شعری است دارای قافیه ، وزن ، آرایه های ادبی و ...... است . درست است که نوع وزن و مکان آوردن قافیه با اشعار سنتی تفاوت دارد اما این دلیل نمی شود که شعر نو را به عنوان شعر حساب نکنیم . متاسفانه بعضی ها فکر میکنند شعر نو جملاتی است تکه پاره که به دنبال هم می آید و یا همان نثر است که زیر هم می نویسند و شعر نو نامیده می شود . ولی اینگونه نیست . بله اگر به سبک بعضی از شعرای جدید شعر نو توجه کنیم در می یابیم که چیزی جز این نیست .
تا به حال فکر کرده اید که اگر تمام شعر نو همین است که اینها میگویند پس چرا همه ما وقتی صحبت از شعر نو می شود سهراب و مشیری واخوان را به یاد می آوریم ؟ اگر شعر نو فقط چند جمله است پس چرا فقط بعضی از شعرای آن شهرت همگانی پیدا کرده اند؟ و چرا بعضی از این اشعار ما را آنقدر جذب کرده است که بخشی از آن را از بر هستیم مانند شعر کوچه (بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم ....) ؟
پس به راحتی میتوان گفت که بعضی از شعرای این سبک فقط یک قانون آن را رعایت می کنند : در شعر نو آوردن قافیه در همه ی ابیات الزلمی نیست . ولی این شعر نو نسیت . شعر نو اصولی دارد که آموختن و رعایت کردن آنها کار آسانی نیست . به نظر من یکی از مهمترین عواملی که باعث جذابیت این سبک می شود سادگی خاص آن است که اکثر گروه های اجتماع توانایی فهم آن را دارند (بر خلاف اشعار سنتی که گاهی بیتی را کسی جز خود شاعر و اطرافیان نمی فهمد ) مخصوصاً جوانان و نو جوانان که شاید از خواندن و درک معانی و مفاهیم دقیق و حقایق عمیق اشعار سنتی عاجز باشند.
اصطلاح
چون شعر نیمایی کاربردی نو از وزن عروضی و قالبی بیسابقه ارائه کردهاست و قبل از اشکال دیگر اشعار نوظهور نشو کردهاست غالبا شعر نیمایی را با اصطلاح شعر نو برابر میدانند. در حالیکه برای کلیت شعرهای غیرسنتی معاصر نیز اصطلاح شعر نو به کار میرود.[۲]
شعر معاصر پس از نیما
در یک تقسیمبندی کلی به ترتیب شکلگیری، انواع شعر نو را میتوان به سه دستهٔ کلی تقسیم کرد:
شعر نیمایی: وزن عروضی دارد اما جای قافیهها مشخص نیست مثل اشعار اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری.
سپید: هر چند آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و جای قافیهها در آن مشخص نیست مثل برخی اشعار احمد شاملو.
موج نو: نه قافیه دارد و نه وزن عروضی و فرق آن با نثر در تخیل شعری است. موج نو به پیچیدگی معروف است. مثل برخی اشعار احمدرضا احمدی.
شیوههای انتزاعی
گاه شعرهای بینابین این دو سبک را شعر آزاد مینامند. از سویی شعر بیوزن را شعر منثور یا سپید یا حتی شعر آزاد نیز اطلاق میکنند.
شیوههایی با برداشتهای انتزاعی از شعر بیوزن رایج است که تعریف و مرزبندی شفاف علمی ندارند و شعر سپید، آزادحجم و موج نو و فراشعر و گفتار و حرکت و… خوانده میشوند.
نگاه نو
شعر نو فارسی با وانهادن قالبهای شعر کلاسیک در قرن ۱۴هجری پدید آمد. اینگونه از شعر فارسی آزادی بسیاری را در فرم و محتوا به شاعر میدهد. نیما یوشیج را پدیدآورنده این نوع شعر در ادبیات فارسی میدانند. البته نیما گردآورنده تلاشهایش پیشگامان شعر نو بود چنانکه در ابتدای شعر فارسی رودکی چنین نقشی را داشت.
به هر حال از پیشگامان شعر نو میتوان به این چهرهها اشاره کرد: شمس کسمایی، تقی رفعت، ابوالقاسم لاهوتی، جعفر خامنهای و میرزادهٔ عشقی. البته میزان تأثیر و اصالت نوآوری در شعر هر کدام تفاوت دارد. با این همه نباید فراموش کرد این نیما بود که جهانبینی ژرف یک صورتشناسی تازه ارائه کرد.
شعر نو به لحاظ محتوا و جریانهای اصلی ادبی حاکم بر آن کاملاً با شعر کلاسیک فارسی متفاوت است و به لحاظ فرم و تکنیک ممکن است همانند شعر کلاسیک موزون باشد یا نباشد یا وزن آن عروضی کامل باشد یا ناقص، استفاده از قافیه در شعر نو آزاد است. معمولاً شعر نو فارسی را به دو دستهٔ اصلی تقسیم میکنند: شعر نیمایی و شعر سپید. شعر (فارسی) از روز آغازین خود و با توجه به چامههای دردست از چند هزار سال پیش تا کنون دارندهٔ قافیه و وزن عروضی بودهاست و این شیوهها نو میباشند.
این نگاه نو در جنبش جدیدهای بخارا نیز وجود داشته است. پنج سال پیش از افسانهٔ نیما، استاد صدرالدین عینی مارش حریت را سروده که بر وزن افسانه است.[۳]
گونهها یا قالبهای شعر نو فارسی
- شعر نیمایی
- شعر سپید
- شعر حجم
- شعر موج نو
- شعر ناب
- شعر کودک و نوجوان
- دهه شصت و موج سوم
- شعرهای نگارهای
- شعر دهه هفتاد
- شعر پستمدرن
- شعر فرانو
- فراشعر[۴]
- علی اسفندیاری (نیما یوشیج)
- احمد شاملو (الف. بامداد)
- مهدی اخوان ثالث (م. امید)
- سهراب سپهری
- فروغ فرخزاد
- هوشنگ ابتهاج(ه. الف. سایه)
- محمدرضا شفیعی کدکنی
- فریدون مشیری
- نادر نادرپور
- حمید مصدق
- لاهوتی خان کرمانشاهی
- تقی رفعت
- شمس کسمایی
- جعفر خامنهای
- هوشنگ ایرانی
- تندرکیا
- قیصر امینپور
- طاهره صفارزاده
- نصرت رحمانی
- منصور اوجی
- احمدرضا احمدی
- رضا براهنی
- یدالله رویایی
- سیمین بهبهانی